تئاتر بستری متفاوت می طلبد

به گزارش وبلاگ تبلت، تهران (پانا) - هار نام نمایشی است به نویسندگی، طراحی و کارگردانی حسین پوریانی فر و تهیه کنندگی حمید پورآذری و فراوری گروه تئاتر پاپتی ها که تا 25 خرداد هر روز ساعت 18 در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می رود.

تئاتر بستری متفاوت می طلبد

به گزارش ایران، در خلاصه داستان هار، نمایش برگزیده بیست ویکمین جشنواره تئاتر دانشگاهی، آمده است: این کت واکت است. کت واکی بر بَنِری سفید و بازیگرانی؛ سپندار اعلم، بردیا مشهودی، مهدی قربانی، علی اصغر حسینی، میلاد افواج، میرآقا بهاری، اکبر سلمانی اله دادی، علیرضا آشوری، جواد کارگر، شهاب رحمانی و مهرکوش علیزاده که بر آن راه می فرایند اما این همه ماجرا نیست. حمید پورآذری معتقد است اجرا زمانی کار خود را به درستی انجام داده است که هر مخاطبی بتواند با آن همراه گردد و از مفهومی که در ذهنش شکل گرفته است، بگوید.

این را صرفاً مفهومی شکل گرفته در ذهن یک مخاطب بدانید، نه آن چه الزاماً هار می خواهد منتقل کند: تو و من و ما در شکل گیری شرایط فعلی، در آن چه هست و ناخوشایندش می دانیم، مقصریم. مقصریم نه چون اختیاری داشتیم، مقصریم چون پذیرفتیم اختیاری نداریم. چون تن دادیم، ما مقصریم چون تن دادیم. پورآذری می گوید در یک سال و نیم گذشته و در شرایط تحت تأثیر شیوع کرونا بسیار از او پرسیده اند راهکارش برای برون رفت از شرایط فعلی که گریبان تئاتر و تئاتری ها را گرفته است، چیست؟ راهکاری که او در دو عبارت خلاصه اش می نماید؛ مطلع شدن به شرایط فعلی و کوشش برای اصلاح آن از راستا برقراری دیالوگ. متن این گفت وگو را در ادامه بخوانید.

موافقید با این شروع کنیم که چگونه تهیه نمایندگی هار را پذیرفتید؟ با تأکید بر این نکته که می دانیم پیش از این هم تهیه نمایندگی نمایش دیگری از حسین پوریانی فر به نام شینیون را برعهده داشتید.

خب بالاخره حسین از بچه های خودم است. در واقع ما می خواستیم یک بار دیگر کاری را با هم انجام دهیم.

حسین در جایی گفته بود 11 سال است عضو گروه شما، پاپتی، است.

بله تقریباً از سال 88 یا 89.

احساسی را که از تماشای هار داشتم با تأکید بر این که ممکن است اشتباه باشد بازگو می کنم. چیزی که من حس کردم این بود که دنیا رو به ویرانی است و من به عنوان تماشاگر مقصر این اتفاق هستم. در واقع اجرا، حس مقصربودن، تقصیرکار بودن را به من به عنوان تماشاگر می داد. مقصر بودن به عنوان یک مصرف گرا، یک بی تفاوت نسبت به شرایط آب و هوا، محیط زیست، زباله گردها، مجروحان، مسلولان و... می خواهم بدانم قصد انتقال چنین پیامی را به مخاطب داشتید؟

قطعاً چیزهایی در پس ذهن تیم پدیدآورنده وجود داشته است ولی این که آیا الزاماً القای احساس مقصربودن مدنظر بوده، می توانم بگویم خیر، نبوده است اما به هرحال حسی را منتقل نموده است که شما به عنوان مخاطب آن را دریافت نموده اید. اگر شما این دریافت را داشته اید می توانیم امیدوار باشیم که اجرا دارد کار خود را می نماید. اجرا زمانی کامل می گردد که پس از روبرو شدن با مخاطب او را در برداشت آزاد بگذارد. به اعتقاد من، ما در شکل گیری شرایط موجود تا حد زیادی مقصریم. ما مقصر به وجودآمدن شرایطی هستیم که می بینید. ما یا کار اشتباهی انجام می دهیم یا به شرایطی تن می دهیم که نباید به آن عادت کنیم. در این چرخه، عادت چیزی است متصل به سایر حلقه ها و به قدر دیگر حلقه ها، موجب تأثیر.

البته که هدف هار این نبوده است که صرفاً چنین احساسی را به مخاطب منتقل کند ولی این امکان نیز وجود دارد که این حس به مخاطب القا گردد.

سؤال ساده انگارانه ای است اگر بپرسیم اجرا می خواهد چه چیزی را منتقل کند و باید اجازه داد مخاطب در برداشت خود آزاد باشد؟

نکته این جا است که اگر اجرا حرفی برای گفتن داشته باشد، مخاطب نیز راجع به آن نظر خواهد داد. حتماً برایتان پیش آمده است که از سالنی بیرون آمده و با خود گفته اید نمی دانم چه اتفاقی افتاد و همین که در خصوص هار چنین چیزی نمی گویید، حدس هایی می زنید و اظهارنظرهایی می کنید یعنی اجرا کار خود را درست انجام داده است. در واقع صحنه هار جایی است که آدم ها از آن عبور می نمایند و در این عبور که فرمش کت واک است نوعی خودنمایی وجود دارد. این عبور خودنمایانه و چیزهای دیگری که روی صحنه می بینید شما را به نتیجه ای رسانده است که اشاره کردید. همین که شما به این برداشت رسیده اید نشان می دهد که چیزی وجود داشته است ولی اگر ما مستقیماً بیان کنیم می خواهیم فلان چیز را بگوییم، از نظر من نوعی تلقین کردن است. ما باید فرم و محتوا را شبیه به هدفمان بسازیم و نظر مخاطبان را به عنوان عنصری که بر مطلعی مان می افزاید، بپذیریم.

این احساس مقصربودن با شیوه ای که برای رورانس در نظر گرفته شده است، تشدید می گردد. لحظه ای که بازیگران به جای واکنش های شناخته شده و آشنا در برابر تشویق تماشاگر، در چشمان او خیره می شوند.

بله به نظرم درست است. ما سالیان سال است که ایستاده ایم و نظاره گر وقایع هستیم. به عقیده من نمی توان همه چیز را گردن شرایط انداخت. ما هم دوست داشته ایم به این شرایط تن بدهیم و تماشاگر بودن مان، تماشاگر منفعل بودن مان دلیلی بر بی گناهی مان نیست. می دانید که منظورم کلیت امر تماشاگری و نظاره گر بودن است نه صرفاً تماشاگر تئاتر بودن.

در واقع این تماشاگر به این دلیل مقصر نیست که از اختیاراتی که دارد استفاده نمی نماید، چون گمان می کنم اختیاراتی ندارد. مقصر است چون به شرایط نامطلوب تن داده است.

گمان کردن یا باور داشتن این که اختیاراتی ندارد، مهم ترین خطاست. به عقیده من گناه اصلی متوجه همین گمان یا باور است که زمینه بی خاصیت و کم رنگ کردن حضور را می سازد. نکته ای قابل تسری به همه شئونات زندگی که موضع یا بی موضع بودن مان را در مقابل تک تک شرایط ها و موقعیت هایی که در اطرافمان می بینیم شکل می دهد.

در شرایطی روی صحنه رفته اید که می دانیم بازگشایی و تعطیلی های مکرر شروع شده از سوم اسفند 1398 تا امروز در شرایط تحت تأثیر شیوع کرونا، چه آسیب معنوی و مادی عظیمی به جان اهالی تئاتر زده است. شرایط فعلی را چگونه می بینید؟ با تأکید بر این نکته که معتقدم مدیریت کردن در شرایط عادی، وظیفه مدیران است و کار یومیه شان و در هنگام بحران است که باید نشان دهند بیش از انجام وظیفه چه می نمایند.

کسانی در این شرایط اجرا داشتند که در شرایط عادی فرصت اجرا به این راحتی برایشان فراهم نمی گردد و می دانند اگر شرایط عادی بود مکان و نوبت اجرایی را که اکنون در اختیار دارند، به این آسانی به دست نمی آوردند. چرا حسین پوریانی فر و دیگران در چنین شرایطی روی صحنه رفته اند؟ چون وقتی از خود می پرسند که آیا به عنوان مثال یک ماه دیگر اوضاع بهتر خواهد شد، پاسخی که در ذهن شان می شنوند یک نه عظیم است. در چنین شرایطی به عقیده من اداره کل هنرهای نمایشی، متولیان سالن های دولتی و... با دادن نوبت اجرا هیچ لطفی در حق کسی ننموده و برعکس، می توانم بگویم از شرایط سوءاستفاده نموده اند. در حالی که می بایست تکلیف بودجه تئاتر را زمانی که همه جا تعطیل بود و جایی برای هزینه کردنش وجود نداشت، معین می کردند تا بدانیم هزینه چه چیزی شده است. با توجه به بحث قبلی مان راجع به عادت و تن دادن به شرایط، معتقدم نوع نگاه فعلی به تئاتر، دیگر جواب نمی دهد. این نگاه دیگر کارکرد ندارد که اگر کارکرد داشت جامعه به این حد از تجربه خشونت نمی رسید. معتقدم ما ترسو شده ایم و حتی وقتی برای اجرا به سراغ فضای آنلاین می رویم باز هم تئاتر را سپر می کنیم و می گوییم تئاتر آنلاین در صورتی که تئاتر آنلاین وجود ندارد و ما احتمالاً داریم با هم شوخی می کنیم! وقتی از سالنی بیرون می آیم اسمی روی کاری که دیده ایم می گذاریم و مثلاً می گوییم دیگرگونه و متوجه نیستیم که تئاتر، تئاتر است و از خود نمی پرسیم چرا گمان می کنیم جایی که برای تماشای اجرا می رویم باید حتماً سقفش فلان ارتفاع را داشته باشد و تماشاگرش فلان جا نشسته باشد تا بگردد گفت تئاتر دیده ایم؟! و آیا چهره های بین المللی که همه می شناسیم شان وقتی در جنگل، روی کشتی و... اجرا می فرایند یعنی محیطی کارند؟!

در یک گفت وگو به این مسأله اشاره نموده بودید که کارهایی مثل تئاتر آنلاین و.... شوخی است... چرا؟

واقعیت این است که من در یک سال و نیم گذشته ترجیح داده ام مصاحبه نکنم. خیلی از دوستان از من خواسته اند که راجع به برون رفت از این شرایط صحبت کنیم و نظر من این است که کل این ها یک شوخی مبتذل است که با هم می کنیم، وقتی اختیاری نداریم. ما اختیاری برای برون رفت از مجموعه شرایطی که از کنترل مان خارج است، نداریم. گیر افتاده ایم و فکر می کنم تنها کاری که می توانیم در این شرایط انجام دهیم برنامه ریزی کردن برای جوانانی است که فردای تئاتر مملکت را در دست دارند. ما رویین تن نیستیم و در حال پیر شدنیم بی این که هیچ برنامه ای برای این جوانان داشته باشیم. ما حتی بلد نیستیم تئاتر را تماشا کنیم. وقتی داور ما نگاه خودش را به تئاتر تحمیل می نماید و هر کسی فکر می نماید دیگری هیچ چیز نمی فهمد یعنی یاد نگرفته ایم علایق و قضاوت هایمان را کنار بگذاریم، یاد نگرفته ایم بدون این قضاوت ها به تماشای تئاتر بنشینیم. ما جرأت این را نداریم که اذعان کنیم تئاتر پلتفرم یا بستری متفاوت از آن چه هست را می طلبد. از اجرا می ترسیم و انگار سوادش را نداریم و فقط جشنواره های مختلف راه می اندازیم و پول های زیادی را حیف ومیل می کنیم. ما از خود نمی پرسیم حتی اگر 20 میلیون هم به یک گروه بدهند به چه دردش می خورد؟! و نمی دانیم گروه از آن موقع که شروع به فکر کردن نموده در حال هزینه کردن بوده است، چه رسد به وقتی که به عمل می رسد. به نظر من اداره کل هنرهای نمایشی باید نگاهی مدرن تر داشته باشد. تغییر باید از این نقطه شروع گردد تا برسد به این که چه اتفاقی باید برای تئاتر شهر بیفتد، برای سنگلج، برای ایرانشهر و... ساختار باید تغییر کند.

برای برون رفت از شرایط فعلی راهکاری به ذهن تان می رسد؟

ما باید در حیطه کاری خودمان بازتعریفی از تئاتر داشته باشیم و این بسیار مهم است. باید ببینیم ضرورت تئاتر برای ما چیست؟ باید بدانیم برنامه هایمان برای نسل بعدی و طراحی مان برای ادامه راستا چیست؟ من به طراحی های قدم به قدم اعتقاد دارم؛ یعنی اول مطلع شدن به شرایط فعلی و بعد ایجاد تغییر و اصلاح کردن. به عقیده من شرایط موجود را با دو قدم می توان تغییر داد، یکی مطلع شدن و پذیرفتن و دیگری اصلاح کردن بر پایه دیالوگ محوری، کنار گذاشتن منیت ها و پذیرای گفت وگوشدن. آلترناتیو من برای شرایط موجود این است.

منبع: خبرگزاری پانا

به "تئاتر بستری متفاوت می طلبد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تئاتر بستری متفاوت می طلبد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید